خضر (ع) ، دستيار حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف و معلم موسى(ع)
 
BASHIR
اعتقادی،سیاسی
 
 

تبیان/ محمدجواد طبسى

موعود عدالت گستر، مهدى فاطمه(ع) مانند ديگران نياز به اصحاب و يارانى پاك و مخلص دارد كه به وسيله راهنماييهاى حكيمانه آن حضرت بتوانند در پيشبرد اهداف مقدسش گامهاى بزرگى بردارند. ياران امام مهدى(ع) دو دسته‏اند:

1 - ياران مهدى در زمان غيبت. ياران مهدى در زمان غيبت آن‏قدر فراوانند كه نه ما آن‏ها را مى‏شناسيم و نه از كار و وظايفشان باخبريم; اما به هر حال اخبار و احاديث اسلامى به نام فرد و يا گروه و طبقه خاصى به عنوان ياران مهدى در عصر غيبت اشاره كرده‏اند كه به شناسايى يكى از اين چهره‏هاى مقدس مى پردازيم.

2 - ياران مهدى در زمان حضور و قيام آن حضرت.

 

 

خضر

 

بسيارى از ما نام خضر را شنيده‏ايم; چهره‏اى كه سابقه چندين هزار ساله دارد، چهره‏اى كه با پيامبر خدا يعنى حضرت موسى سفر دريايى داشت، چهره‏اى كه از بهترين ياران ذوالقرنين بوده است. خداوند به او عمر طولانى داد تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دليل و برهانى قوى باشد. او را نگه داشت تا انيس و مونس تنهايى امام زمان ما در زمان غيبت‏باشد.

 

نام و نسب

 

همانگونه كه تاريخ‏نويسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نيز اختلاف دارند. طريحى به نقل اين اقوال پرداخته مى‏نويسد: خضر صاحب موسى بفتح خاء و بكسر آن و سكون ضاد و فتح و يا كسر آن. وى فرزند ماعيد بن‏عيص بن‏اسحاق است. و برخى گفته‏اند: نامش ايليا فرزند ملكان بن‏قالع بن‏قالع بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح مى‏باشد. و در برخى شروح آمده كه نامش الياس بن‏ملكان بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح است. و گفته شده كه نامش ايليا بن‏عاميل بن‏شمالخين بن‏اريا بن‏علقما بن‏عيص بن‏اسحاق بن‏ابراهيم است. همچنين گفته‏اند نامش ارميا بن‏حلشا، و از اسباط هارون بوده است. (1) ولى اصح آن است كه اهل سير نقل كرده و آنچه كه از پيامبر رسيده كه نامش بليا بن‏ملكان عامر بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح مى‏باشد. (2) بنابراين نام اصلى وى خضر نبوده بلكه به خاطر صفاتى كه در او بوده است‏به خضر معروف شده است.

 

آيا خضر پيامبر بوده است؟

 

در اينكه آيا حضرت خضر پيامبرى از پيامبران و يا بنده‏اى از بندگان صالح خدا بوده بحث و گفتگو است. در بعضى اخبار آمده است كه خضر و ذوالقرنين پيامبر نبوده بلكه هر دو عالم بوند. چنانچه بريد بن‏معاويه از امام باقر و صادق نقل مى‏كند كه حضرت فرمود: صاحب موسى - خضر - و ذوالقرنين پيامبر نبودند بلكه عالم بودند. (3) اما بسيارى از علما به استناد برخى آيات و روايات معتقدند كه حضرت خضر(ع) پيامبرى از پيامبران خدا بوده است.

علامه طريحى مى‏فرمايد: بسيارى از علما مى‏گويند وى پيامبر بوده و استدلال كرده‏اند به اينكه به موسى گفت: «و ما فعلت عن امرى; (4) هرگز اين كارها را از پيش خود انجام ندادم.»

علامه طباطبايى پس از آنكه مساله عالم بودن خضر را مطرح مى‏كند، بعد مى‏فرمايد: لكن آيات نازل شده در قصه خضر و موسى ظاهر در اين است كه وى پيامبر بوده است. (5)

و آنگاه اضافه مى‏كند: آنچه كه از روايات نبوى و از طريق اهل بيت وارد شده چنانكه محمد بن‏عماره از امام صادق آورده به دست مى‏آيد كه خضر پيامبرى مرسل بوده است كه خداوند وى را به سوى قومش فرستاد. او نيز مردم را دعوت به توحيد و اقرار به انبيا و رسل و كتابهاى آسمانى نمود. (6)

 

ويژگيهاى خضر(ع)

 

حضرت خضر(ع) داراى ويژگيهاى زيادى است كه به برخى از آنها به استناد روايات اشاره مى‏كنيم:

1 - وى از جمله كسانى است كه به چشمه آب حيات دست پيدا كرده و مقدارى از آن را نوشيده است. (7)

2 - خضر(ع) هم اكنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود. امام رضا(ع) فرمود: خضر از آب حيات نوشيد پس او زنده است تا نفخ صور دميده شود. (8)

حلبى نيز در همين راستا آورده است كه: اجمع العلماء بالنقل على كون الخضر حيا باقيا الى الآن. (9)

3 - خداوند به خضر(ع) توان و قدرت نيرومندى عطا كرده، چنانكه طريحى مى‏نويسد: خداوند به خضر توان و قدرت بسيار بالايى عطا كرد. (10) و مسؤول مقدمة الجيش ذى‏القرنين بوده است. (11)

4 - از خصوصيات و ويژگيهاى خضر اين بوده كه به هر كجا مى‏نشسته آنجا سرسبز مى‏گشت. امام صادق(ع) فرمود: بر هيچ تخته خشكيده‏اى نمى‏نشست مگر آنكه سبز مى‏گشت و بر هيچ زمينى بى‏آب و علف قرار نمى‏گرفت مگر آن‏كه سرسبز مى‏گشت و به همين جهت‏خضر ناميده شد. (12) همچنين گفته شده كه هر گاه به نماز مى‏ايستاد اطرافش سرسبز مى‏گشت. (13)

5 - قرآن مجيد هر چند آشكارا نام او را نبرده است اما از او به عنوان عالم ياد كرده است و در سوره كهف در جريان ملاقات حضرت موسى با خضر چنين مى‏فرمايد: «فوجدا عبدا من عبادنا آتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما». (14)

6 - هر كجا نامش برده شود فورا حاضر مى‏گردد. امام رضا(ع) در باره اين ويژگى مى‏فرمايد: «و انه ليحضر حيث ما ذكر فمن ذكره منكم فليسلم عليه‏»; (15) هر كجا از او ياد شود همانجا حاضر مى‏شود، پس هر يك از شما به ياد او افتاد بر او سلام كند.

7 - حضور همه ساله در مراسم حج. همچنين امام رضا(ع) مى‏فرمايد: «و انه ليحضر الموسم كل سنة فيقضى جميع المناسك و يقف بعرفه فيؤمن على دعاء المؤمنين‏»; (16) همه ساله در مراسم حج‏حضور مى‏ياب و تمام مناسك حج را نيز انجام مى‏دهد، و در عرفات در كنار ساير حجاج خانه خدا مى‏ايستد و بر دعاى مؤمنين آمين مى‏گويد.

8 - اندرزگويى و نصيحت‏پذيرى. از ديگر ويژگيهاى حضرت خضر(ع) اين است كه هم به ديگران توصيه و اندرز مى‏داده و هم دنبال آن بوده كه از نصايح و گفته‏هاى بزرگان و صالحان كمال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه مى‏بينيم كه معصومين (عليهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زين‏العابدين وصاياى او را به موسى و اندرزهاى خضر را به ديگران براى ما نقل كرده‏اند. (17) و گاهى هم روايت كرده‏اند كه خضر به محضرشان مى‏رفته و درخواست نصيحت و توصيه مى‏نموده مثلا به اميرالمؤمنين پيشنهاد كرد كه مرا به كارى راهنمايى كن كه اگر آن را انجام دهم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد. (18)

 

آيا خضر(ع) را مى‏توان ديد؟

 

در اينكه آيا مى‏شود حضورا به خدمت‏خضر رسيد يا نه باز روايات دو دسته هستند دسته اول آنهايى مى‏باشند كه امكان رؤيت را نفى كرده حتى از امامان معصوم.

مثلا از امام رضا(ع) نقل شده كه فرمود: «و انه لياتينا فيسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه .. (19) »; خضر نزد ما مى‏آيد و به ما سلام مى‏كند پس ما صدايش را مى‏شنويم ولى شخص او را نمى‏بينيم.

همچنين از حضرت رضا(ع) روايت‏شده كه هنگامى كه رسول خدا رحلت كرد شخصى در خانه اهل بيت آمده و به آنان تعزيت و تسليت گفت، اهل بيت صدايش را مى‏شنيدند اما شخص او را نمى‏ديدند، حضرت على(ع) فرمود اين خضر است كه آمده و مصيبت پيامبر را به شما تعزيت مى‏دهد. (20) و از امام زين‏العابدين شبيه آنچه كه گذشت نقل شده است. (21)

و دسته دوم رواياتى هستند كه از آنها چنين برمى‏آيد: علاوه بر اينكه معصومين صداى خضر را مى‏شنيدند شخص او را نيز مى‏ديدند و گاهى هم ياران امام با خضر ملاقات مى‏كردند.

و بارها ديده شده كه به حضور امامان رسيده و سؤالاتى از آنان كرده كه در برخى موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار كرده‏اند.

همانگونه كه روايت‏شده امام باقر در حج‏بودند مردى به حضور امام رسيد و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالى كرد. امام باقر فرمودند از فرزندم جعفر(ع) بپرس. و در آخر خبر آمده كه امام باقر فرمود: اين خضر است. (22)

همچنين از ملاقاتهاى مكرر خضر با حضرت امير كه هم ميثم تمار (23) او را ديده و هم شرطة الخميس شخص خضر را ديده بودند و به گمان اينكه او دشمن على است و از تاريكى شب آمده است استفاده كند تا على را ترور بنمايد. (24) و همچنين از ملاقات و گفتگوى مكرر خضر با امام زين‏العابدين در مدينه (25) و در بين راه مكه و مدينه (26) و از فرستادن امام صادق(ع) چوبى از درخت طوبى را جهت رفع تشنگى داود رقى به وسيله او (27) و روايات متعدد ديگر استفاده مى‏شود. خضر(ع) با اهل بيت(ع) تماس حضورى داشته بلكه بسيارى اوقات كارهاى معصومين را نيز انجام مى‏داده است. اما نسبت‏به ساير مردم در زمان حيات معصومين گاه گاهى مورد رؤيت‏بوده است و اما در زمان غيبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسيار نادر، براى احدى قابل رؤيت و شناسايى نمى‏باشد.

 

رابطه خضر با اهل بيت(ع)

 

بسيارى از روايات و احاديث دلالت دارند كه حضرت خضر(ع) رابطه بسيار خوبى با اهل بيت پيامبر(ص) داشته بلكه طبق فرمايش امام رضا(ع) هر روز نزد معصومين(ع) مى‏رفته و عرض سلام مى‏كرده است. حضرت فرمود: و انه لياتينا فيسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه. (28) آرى همو بود كه پس از رحلت پيامبر خدا به در خانه اهل بيت آمده و به آنان تسليت مصيبت رسول خدا را گفت (29) و همو بود كه پس از شهادت مولى‏الموحدين اميرالمؤمنين با شتاب در حالى كه لااله‏الاالله مى‏گفت‏خود را به در خانه على رسانده و مى‏گفت: خداى تو را رحمت كند اى اباالحسن تو اولين فردى بودى كه به اسلام گرويدى، و از نظر ايمان خالص‏ترين آنها، و از همه يقينت‏به خدا شديدتر و بيشتر از همه از خدا ترس داشتى .. . على تو همانند كوهى بودى كه هرگز بادها و طوفانها او را از جاى تكان ندهد. ابن‏عباس گويد: همگان سكوت كردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گريه كرد و ياران رسول خدا را به گريه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولى او را نيافتند. (30)

و همو بود كه پس از شهادت امام حسن(ع) در گوشه‏اى از مسجدالحرام در مصيبت آن حضرت اشعارى سوزناك مى‏خواند.

ابن‏عباس گويد: روزى كه امام حسين(ع) به شهادت رسيد صدايى از گوشه خانه به گوشمان رسيد كه مى‏گفت:

اصبروا آل الرسول قتل الفرخ النحول نزل الروح الامين ببكاء و عويل

صبر كنيد اى آل رسول الله! فرزندى كه خدا به پيامبر هديه كرد، كشته شد.

جبرئيل امين نازل شد در حالى كه گريه و زارى مى‏كرد.

 

علاقه شديد خضر به على(ع)

 

بدون شك حضرت خضر از جمله كسانى بود كه جايگاه معصومين بالاخص على(ع) را خوب درك كرده بود. بدين جهت پس از رحلت رسول الله، اين علاقه با خاندان پيامبر مستحكم‏تر شد و در تمام قضايايى كه براى على(ع) در مدينه رخ داد تا رفتن به سوى عراق و جنگ با ناكثين و قاسطين و مارقين، در كنار مولاى متقيان و مايه دل‏خوشى على(ع) و آرامش خاطر آن حضرت بود.

«اصبغ بن‏نباته‏» گويد: اميرمؤمنان در حال نماز بود كه مردى به طرف آن حضرت آمد، در حالى كه بر تن او دو برد سبز رنگ بود و دو گيسوى بافته شده مشكى و محاسن سفيد داشت.

هنگامى كه حضرت سلام داد، خود را بر روى امام انداخته و بر سر مبارك على بوسه زد. سپس دست‏حضرت را گرفته، بيرون رفتند. به سرعت دنبال آنها رفتيم، از حضرت در باره او پرسيديم، ايشان فرمود: اين برادرم خضر است ... (32)

همچنين اصبغ نقل مى‏كند: بار ديگر در حالى كه ميثم‏تمار در كنار همان ستونى كه حضرت نماز مى‏خواند، ايستاده و نماز مى‏گزارد، به مثيم گفت: اى كسى كه در كنار ستون نماز مى‏گزارى! به صاحب خانه سلام مرا برسان و به او بگو كه من از او شروع كردم، اما او را در حال استراحت ديدم. (33)

در خبر ديگرى آمده است: روزى على(ع) و خضر با هم ديدار كردند. على(ع) فرمود: جمله حكمت‏آميزى بگوى. خضر گفت: چه زيباست تواضع ثروتمندان براى فقرا، براى رضاى خدا. على(ع) فرمود:

و بهتر از آن تكبر كردن فقرا بر ثروتمندان نشانه اعتماد و توكل به خداست، خضر گفت: اين سخن را بايد با آب طلا نوشت. (34)

 

امام زين‏العابدين و حضرت خضر(ع)

 

ابراهيم بن‏ادهم و فتح موصلى گويند: همراه قافله در صحرا و بيابان بودم. پس براى قضاى حاجت از قافله فاصله گرفتم. ناگهان چشمم به كودكى افتاد كه در حال راه رفتن بود. پيش خود گفتم: سبحان الله! در صحراى بى‏آب و علف، اين كودك چه مى‏كند. نزديك شده، بر او سلام گفتم.

پاسخ مرا داد، پرسيدم: به كجا مى‏روى؟

- به سوى خانه پروردگارم.

- عزيزم، تو كودك هستى. نه حج واجبى بر تو هست و نه مستحبى.

- اى پيرمرد آيا نديدى كه چه قدر كودكانى كه از من كوچكتر بودند و از دنيا رفتد.

- توشه و مركبت كجاست؟

- توشه‏ام تقواى من و مركب من دوپايم و هدفم مولايم است.

- غذايى همراهت نمى‏بينم؟!

- اى شيخ آيا پسنديده است كه كسى تو را دعوت كند، آنگاه غذا از خانه بردارى؟!

- نه

- آن كس كه مرا به خانه‏اش دعوت كرده، او است كه سيرم كند و سيرابم گرداند.

- بيا و همراه من سوار شو تا مشاعر را درك كنى - يعنى به حج‏برسى - .

- از ما تلاش در راه رفتن و از او ما را رساندن، آيا فرمايش خدا را نشنيدى كه مى‏گويد: و كسانى كه در راه ما تلاش كردند، راه‏هايمان را به آنها نشان مى‏دهيم، و به تحقيق كه خداوند با نيكوكاران است.

گويد: گرماگرم صحبت‏بوديم كه جوانى خوش‏سيما در حالى كه پيراهن سفيدى بر تن داشت، از راه رسيد. دست‏به گردن آن پسر انداخت و به او سلام كرد. من به طرف آن جوان رفتم و عرضه داشتم: به حق آن كسى كه خلق تو را نيكو گردانيد، اين پسر كيست؟

گفت: آيا او را نمى‏شناسى؟ اين على بن‏الحسين فرزند على بن‏ابى‏طالب است.

گويد: بلافاصله آن جوان را رها كردم و به طرف آن پسر رفتم و گفتم به پدرانت تو را سوگند مى‏دهم بگوى اين جوان كيست؟

- اين برادرم خضر است و هر روز نزد ما مى‏آيد و بر ما سلام مى‏كند.

- به حق پدرانت قسمت مى‏دهم كه به من خبر دهى، چگونه بدون توشه اين دشت و بيابان را به پشت‏سر مى‏گذارى؟

- آرى با توشه اين راه را طى مى‏كنم و اما توشه راهم چهار چيز است.

- چيستند؟

- تمام دنيا در نظر و زير سلطه خدا مى‏باشد و تمامى خلق، بندگان خدا و كنيزان و خانواده او هستند و تمام رزق و روزى را به دست او مى‏بينم، همچنين فقط قضاء و مشيت الهى را در تمام زمين قابل نفوذ مى‏دانم.

گفتم! عجب توشه‏اى دارى و تو اى زين‏العابدين با اين توشه از گذرگاههاى آخرت طى مى‏كنى چه رسد به گذرگاههاى دنيا. (35)

 

نقش حضرت در زمان غيبت

 

همانگونه كه ملاحظه شد حضرت خضر(ع) در ايام حضور معصومين نقش بسيار مهمى را ايفا مى‏كرد، گرچه بيشتر كارها و برنامه‏هايش را احدى جز آنها نمى‏داند كه به برخى از آنها قبلا اشاره شد. اما در زمان غيبت‏بقية‏الله الاعظم(ع) بدون شك كارهاى زيادى را انجام مى‏دهد كه از آن بى‏اطلاع هستيم، اما كارى كه طبق فرمايش امام رضا انجام مى‏دهد آن است كه: آن سلامى كه به ساير معصومان داشته، بدون شك همان را نسبت‏به امام زمان ادامه مى‏دهد و امام رضا فرمود: «و انه لياتينا فيسلم علينا (36) »; نزد ما مى‏آيد و به ما سلام مى‏كند.

و آن كارهايى كه ساير معصومين در زمان حضور از جمله امام صادق به عهده خضر واگذار مى‏كردند، يقينا در زمان غيبت امام زمان به او واگذار خواهد شد. از قبيل، رسيدن به فرياد درماندگان در بيابانها و گم‏شدگان و غير آن.

و از همه مهمتر آن است كه خداوند به وسيله خضر، امام زمان را در ايام غيبت از تنهايى بيرون آورده، مونس آن حضرت خواهد بود. امام رضا مى‏فرمايد: «و سيونس الله به وحشة قائمنا فى غيبته و يصل به وحدته (37) »; و در آينده خداوند به وسيله او وحشت قائم ما را در ايام غيبتش به انس مبدل خواهد كرد و يار آن حضرت در تنهايى خواهد بود.

 

راز عمر خضر براى استدلال به امام زمان

 

مساله مهم ديگر اين است كه خداوند عمر طولانى به خضر عنايت فرمود تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دليل باشد و بهانه را از دست دشمنان بگيرد.

سدير صيرفى ضمن حديث مفصلى از امام صادق(ع) در اين جهت، مى‏فرمايد: و اما عبد صالح يعنى خضر به درستى كه خداوند هرگز عمر او را طولانى ننمود تا اينكه نبوتى برايش مقدر كرده باشد و نه به جهت كتابى كه بر او نازل شود و نه به جهت‏شريعتى كه با آن، شريعت پيامبر را نسخ كرده باشد و نه براى امامتى كه بندگان را به پيروى از او ملزم كند و نه براى طاعتى كه خداوند براى او فرضى كرده باشد، بلكه چون در علم خدا گذشته بود كه تقديرى در عمر حضرت قائم در ايام غيبت‏خواهد داشت و نيز در علم او انكار اين جهت از امت گذشته بود، خواست تا عمر حضرت قائم به درازاى عمر عبد صالح يعنى خضر طولانى شود.

و اين زنده نگه داشتن و طولانى كردن عمر خضر جز براى استدلال نمودن به عمر حضرت قائم و براى ابطال حجت منكرين هيچ دليل ديگرى ندارد. (38)

 

سرانجام

 

لابد مى‏پرسيد كه سرانجام كار خضر به كجا خواهد رسيد و تا چه وقت زنده مى‏ماند و آيا مرگ براى او هست تا نيست؟

پاسخ مى‏دهيم از آنجايى كه قرآن مى‏فرمايد: «كل نفس ذائقة الموت‏» مرگ بر همه مقدر شده، بنابراين خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، اين را بايد از روايات و اقوال مفسرين به دست آورد.

نيشابورى از ثعلبى نقل مى‏كند كه گفته مى‏شود حضرت نمى‏ميرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنكه قرآن بالا مى‏رود. (39)

و همچنين از نيشابورى نقل گرديد كه: آخرين كسى از بنى‏آدم از دنيا مى‏رود، الياس و خضر است. (40)

و از امام رضا(ع) نقل شد كه فرمود: خضر زنده است تا نفخ صور دميده شود. (41)

اين بود خلاصه‏اى از زندگينامه يارى از ياران مخلص امام زمان(ع) در غيبت كبرى.

اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابين عنه. آمين يا رب العالمين.

 

1 - مجمع‏البحرين، ص‏246.

2- كمال‏الدين، ج 2، ص 391.

3- تفسير عياشى، ج 2، ص 340.

4- مجمع‏البحرين، ص‏246.

5- الميزان، ج‏16، ص 352.

6- همان; سفينة البحار، ج 1، ص‏329.

7- مجمع‏البحرين، ص‏246.

8- سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389.

9- تقريب المعارف، ص‏207.

10- مجمع‏البحرين، ص‏246.

11- اثبات الوصيه، ص‏29; قصص الانبياء ابن‏كثير، ج 2، ص 140.

12- الميزان، ج‏16، ص 352; مجمع‏البحرين، ص‏246 از معانى الاخبار.

13- مجمع‏البحرين، ص‏246.

14- كهف، آيه 65.

15- كمال‏الدين، ج 2، ص 390.

16- همان، ص 391.

17- بحارالانوار، ج‏13، ص‏319، 54، 54، 301، 294; الشيعه و الرجعه، ج 1، ص 304.

18- سفينة البحار، ج 1، ص 390.

19- كمال‏الدين، ج 2، ص 390.

20- همان، ص 391.

21- همان، ص 392.

22- سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

23- همان.

24- همان.

25- كمال‏الدين، ج 2، ص‏386.

26- بحارالانوار، ج‏46، ص 38.

27- سفينة‏البحار، ج 1، ص 391.

28- كمال‏الدين، ج 2، ص 390; سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389; اثبات الهداة، ج‏3، ص 480; البحار، ج 52، ص 152; مناقب آل ابى‏طالب، ج 2، ص 244.

29- همان، ص 391.

30- همان، ص 388.

31- سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

32- مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 2، ص‏246.

33- همان.

34- همان، ص‏247; مجمع‏البحرين، ص‏523; سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

35- بحارالانوار، ج‏46، ص 38.

36- معجم الامام المهدى، ج 4، ص‏167; حلية‏الابرار، ج 2، ص‏683.

37- همان.

38- اعلام الورى، ص‏406.

39- الشيعة و الرجعه، ج 1، ص‏303.

40- همان، ص‏306.

41- سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
بیانات مهم رهبر معظم انقلاب درباره ارزیابی از وضع کنونی و پيشرفت های ملت ایران/ مذاکره با امریکا آیاتاکنون به سوره"حمد"اینگونه نگاه کرده‌اید؟ خاطره‌ حاج سعید که بغض رهبر انقلاب را درآورد شکل گیری فضای جنگی بین چین و ژاپن روسیه برای جنگ آماده می شود شهیدی که جنت را به او نشان دادند گره گشایی از مردم، قبرمان را روشن می کند راه نجات گریه‌کردن برای امام‌حسین علیه السلام چه ثوابی دارد؟ ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عرفات و روضه حضرت عباس علیه السلام ده داستان کوتاه از زندگی جوادالائمه علیهم السلام اجمعین نظر درس‌آموز رهبر انقلاب درباره دختران بدحجاب چراغ سبز به دولت تركيه برای حمله به سوریه
نويسندگان